زنان و مردان؛ تفاوت ها و تشابه­ ها

مثل همیشه، به سراغ اخبار می روم. خبری مرا به سوی خود جذب می کند. « این زن، مرد شد، تاب نیاورد، خودکشی کرد». این زن فمنیست، قبل از خودکشی اش گفته بود: «مردان رنج می برند. آنها مشکلات متفاوتی نسبت به زنان دارند. آنها به همدردی ما نیاز دارند، آنها به محبت ما نیاز دارند». این، مرگی و سخنانی دردناک است. جنس زن، خاصه در غرب، سال های زیادی برای حقش به عنوان یک انسان جنگید. او می خواست به همگان اثبات نماید که او نیز یک انسان است و از حقوق بقیه انسان ها برخوردار باشد. او به این حقش رسید اما به این بها که زن بودنش و حقوق متعلق به زنانگی اش زیر سؤال رفت. جامعه مردان غربی پذیرفتند که او به جرگه انسان ها بپیوندد ولی به شرطی که به نام آزادی و تساوی، از زن بودنش چشم پوشی کند. زن غربی نمی دانست که با این اتفاق، هم زنانگی و هم انسانیتش را از دست خواهد داد و با خالی شدن از هویتش، راهی جز افسردگی و خودکشی ندارد. بحث از تفاوت های زنان و مردان، بحثی در مقابل بحث آزادی و تساوی زنان با مردان در انسان بودن و حقوق انسانی نیست. این بحث بالعکس زمینه را برای رسیدن جنس زن به دو خواسته و حق دیرینه اش فراهم می کند. بر مبنای فهم زوجیت و تفاوت های روحی، روانی و جسمی زنان و مردان است که زنان به سوی حقوق طبیعی انسانی و زنانه شان می روند و مردان این حقوق را به آن ها می دهند. «و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید!». آیا به راستی چه چیزی در زوجیت زن و مرد هست که موجب تذکر، به خود آمدن و انتخاب مسیر درست توسط او می شود؟. ما به دنبال پاسخ به این پرسش با تکیه بر علم و دین هستیم.در عصر فردگرایی و محور شدن من و خواسته های من، عملیاتی شدن زوجیت بسیار دشوار شده است، اما کاری غیرممکن نیست. گام نخست تحقق زوجیت، فهم بنیان های روانی مرد توسط زن و زن توسط مرد است. اگر در پی این هستید که خانم ها چگونه موجوداتی خلق شده اند و آقایان چه اعجوبه هایی هستند، این درس را از دست ندهید.