نقطه تمایز و تفاوت انسان از سایر موجودات جهان، برخورداری او از قوه تشخیص و قدرت تعقل است. تفکر و اندیشیدن در هستی، چراغ راه آدمی برای دستیابی به تمدن و خلق فرهنگ بوده است. تاریخ فلسفه و علم از آغاز تا امروز، روایتی از کوشش انسان در یافتن پاسخی مناسب در معنای پدیدهها و رابطه انسان و جهان است. در این سیر، همواره دقت و تجزیه و تحلیل دقیق و دستیابی به نتیجهای معقول و مستند، معنابخش نحلههای مختلف فلسفی از زمان سقراط تا کنون بوده است. در جهان امروز نیز شاید کمتر کسی را در ساحتهای علوم مختلف بتوان یافت که با تفکر انتقادی آشنا نباشد. تفکر انتقادی به رویکردی مهم در عرصه علوم و زندگی روزمره تبدیل و آموزش تفکر انتقادی، یکی از اهداف زیربنایی تعلیم و تربیت تعریف شده است. در ادامه مطلب، به تفکر انتقادی و ارزش آن در آموزش خواهیم پرداخت.
تفکر انتقادی چیست؟
از دیدگاه متخصصان و متفکران، تعاریف بسیاری برای تفکر انتقادی وجود دارد. تفکر انتقادی را میتوان نوعی از اندیشیدن و تدقیق در پدیدهها و مسائل دانست که در آن، بر اساس پرسشهای منطقی و مستدل درباره چیستی، چرایی و چگونگی پدیدارها یا ایدهها و فکرها تحقیق و تحلیل میشود. در این روند، استناد به شواهد و اطلاعات صحیح و مطابق با واقعیت و شناخت تجربی انسان اهمیت بسیاری دارد که با قرارگیری در چهارچوب منطق و استدلال، آدمی را به نتیجهای معقول رهنمون میکند. نتیجه معقولی که ممکن است در رد یا پذیرش ایده اولیه یا تصحیح و اصلاح آن باشد. در شیوه تفکر انتقادی، برخی از رفتارهای شناختی نظیر تجسم، تصور و خلاقیت ذهنی اهمیت مییابند زیرا در طرح پرسشهای چالشبرانگیز درباره چیستی مسائل نقش پررنگی دارند. رویهمرفته تفکر انتقادی را به زبانی ساده میتوان آزمودن مدوام و همیشگی افکار و نتایج علمی بر پایه شواهد و مستندات دقیق دانست که تایید یا تکذیبکننده آن ایدهها است.
فواید تفکر انتقادی
ساختار هر جامعه از تکتک افراد آن تشکیل شده و اهمیت کنش و تعامل هر فرد در کل جامعه، اصلی شناختهشده است. تفکر انتقادی امروزه دیگر تنها سویهای فلسفی و رویکردی علمی نیست بلکه تبدیل به نوعی سبک زندگی شده و جزئی از مهارتهای فردی و اجتماعی به شمار میرود. جامعهای که افراد آن بهاصطلاح متفکرند و درباره مسائل ازجمله امور روزمره زندگی، منطقی و مستدل میاندیشند، بیشک جامعهای مطلوب و موفق است. تفکر انتقادی نوعی اندیشیدن مستقل و البته منعطف در برابر پذیرش حقایق مسائل و دوری از تعصبات است.
اصول تفکر انتقادی
مبنای این شیوه از تعقل، تجزیه و تحلیل مسائل بر پایه اصول استاندارد و شناختهشده علمی و تمایز دادن بین تفاوتها و موارد درست از نادرست است. در تفکر انتقادی، بر گردآوری اطلاعات دقیقتر از منابع در دسترس و استدلال و نتیجهگیری منطقی از آنها، بسیار تاکید است. به این ترتیب، فرد از همه تواناییهای ذهنی خود در برخودر با مسائل سود میجوید و تنها به اطلاعات دادهشده کفایت نمیکند. این ویژگی بهویژه در روزگار حاضر که گاه عصر بمباران اطلاعاتی نیز گفته میشود، اهمیت بسیار دارد. همه ما در دنیایی از اطلاعات در فضای مجازی، شبکههای اجتماعی، رسانههای گروهی و مانند اینها احاطه شدهایم که لزوما همه این اطلاعات درست و مستند نیستند. بنابراین تشخیص و تجزیه و تحلیل اطلاعات و رسیدن به شناخت دقیق، جز با تغییر شیوههای تفکر سنتی محقق نخواهد شد. در تفکر انتقادی، افراد دیگر مصرفکننده صرف آرای پیشین نبوده و در پی یافتن سویه صحیح و واقعی هر مسئله هستند. نتیجه این کندوکاو فرد را در انتخاب معقولانه و تصمیم بهتر برای راهبردی مناسبتر یاری خواهد کرد. با آموزش تفکر انتقادی، افراد خود را همیشه در معرض یادگیری و نیازمند بهروزکردن اطلاعات خود میبینند.
تفکر انتقادی در کودکان
کمتر کسی است که به اهمیت بسیار بالای امر آموزش در جوامع آگاه نباشد. آموزش از زیربناییترین پایههای هر جامعه است که اصلاح و بهبود آن باید از پایهترین دورههای زندگی یعنی از خانه و مدرسه آغاز شود. افراد در سنین کودکی بهویژه کودکی دوم، 6-12 سالگی در بهترین بازه زمانی یادگیری قرار دارند. همچنین در بحث تعلیم و تربیت، اهمیت آموزش تفکر انتقادی امری ثابتشده است و درسیستم آموزشی کشورهای مختلف جهان، بر نهادینه کردن آموزش تفکر انتقادی از دوره آموزش پایه و مقدماتی تاکید میشود. در این شیوه، قوه تخیل و تجسم کودکان پرورش مییابد و طبع کنجکاو آنان بهخوبی در جهت صحیح جستوجوگری قرار میگیرد. بیتردید نقش والدین و مربیان در بحث آموزش تفکر انتقادی به کودکان انکار ناپذیر است. والدین و مربیان باید خود در این زمینه آگاه باشند و خلاقیت و پرسشگری کودک را در مسیر تجزیه و تحلیل به شیوه منطقی هدایت کنند. به این ترتیب، کودکان از سنین پایه، تفکر انتقادی را به عنوان روش فکری و استدلالی خود میپذیرند و در همه امور زندگی به کار میبرند.
تفکر انتقادی سازمانی
تفکر انتقادی روشنگر اندیشه در همه ساحتهای انسانی از تعلیم و تربیت تا دیگر بخشهای ساختار جامعه است. آموزش تفکر انتقادی و کاربرد آن در سازمانها، امروزه به یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی تبدیل شده است. تفکر انتقادی بهنوعی مدیران را برای ارزیابی شیوههای مدیریتی به چالش میکشد و بر روند صحیح کار در چرخه سازمانی تاثیر میگذارد. بیتردید، رویکرد تفکر انتقادی در سازمانها، به شکلگیری فضایی سالم، امن و دور از تعصب منجر خواهد شد که در آن، بیان آزادنه دیدگاه افراد درباره درستی یا نادرستی روند اجرایی و ایفای نقش در اصلاح ضعفها و کاستیهای احتمالی و در نهایت، بهبود فعالیت سازمان نوع ارزش به شمار میآید.آآ نباید فراموش کرد که لازمه رواج تفکر انتقادی در هر سازمان، ایجاد حس استقلال فکری، مشارکت، ارائه پیشنهاد و اجرای ایدهها در کارکنان است.
سخن پایانی
چنانکه یاد شد، تفکر انتقادی روشی اصیل و دیرینه در تاریخ علم و فلسفه است که امروزه، به یکی از مهارتهای فردی و اجتماعی انسانها تبدیل شده است که با تقویت قوه تخیل و تعقل، پرسشگری و تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری راهبردی، فرد را در حل منطقی مسائل و ارزیابی بهترچالشهای پیش رو، ارتباط و تعامل با سازنده و موثر با دیگران و حل مسائل روزمره زندگی رهنمون میسازد. این شیوه از تفکر نه استعدادی ذاتی بلکه مهارتی اکتسابی است و از اینرو، آموزش تفکر انتقادی در مقاطع مختلف تحصیلی و شغلی اهمیت ویژه دارد.
تفکر انتقادی چیست؟ و راههای پرورش آن ؛ چگونه تفکر انتقادی را تقویت کنیم؟